فراتحلیل حاضر، کوششی است برای تحلیل مجدد مجموعه ای از این پژوهشهای آسیب شناختی در زمینه عوامل موثر بر نزاع دسته جمعی، در تحقیق حاضر برای فراتحلیل تحقیقات انجام گرفته ابتدا اندازه اثر بر حسب رویکرد تحلیل و آماره مورد استفاده تعیین شدند،سپس برای تعیین میزان رابطه بین متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته از آزمون واریانس و توکی استفاده شد. طبق نتایج بدست آمده سن در گرایش به نزاع تاثیر دارد. مردان بیش از زنان به نزاع دسته جمعی گرایش دارند. بین میانگین اندازه اثر پژوهشهای مورد استفاده با سطح تحصیلات رابطه معناداری وجود ندارد و در تمامی تحقیقات بررسی شده دارندگان تحصیلات بالاتر گرایش کمتری به نزاع دارند. همچنین بین میانگین اندازه اثر با پایگاه اجتماعی-اقتصادی پاسخگویان رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد.
در رابطه با متغیر عوامل موثر در نزاع گفتنی است:هر سه عامل فرهنگی، اختلافات خانوادگی و اختلافات ملکی در گرایش به نزاع، تاثیر متفاوتی دارند. تاثیر احساس محرومیت در میزان گرایش به نزاع در تحقیق انجام گرفته در لردگان بیش از شهر اهواز است . بین میانگین اندازه اثر پژوهشهای مورد استفاده با آنومی رابطه معناداری وجود دارد لازم به ذکر اندازه اثر بدست آمده در حد متوسط است. تاثیر پرخاشگری در میزان گرایش به نزاع در تحقیق انجام گرفته در لردگان بیش از شهر اهواز است. اختلاقات قومی برحسب مناطق محتلف تاثیر متفاوتی بر گرایش به نزاع دارد و اندازه اثر قومگرایی در شهر خدابنده کمتر از متوسط و در اهواز، ایلام و لردگان بالاتر از متوسط است.
1-1 مقدمه:
پدیده نزاع و درگیری در جامعه از آن دسته آسیب هایی است که با ایجاد اخلال در روابط اجتماعی، فضایی آکنده از بغض، کینه و دشمنی را در میان افراد به وجود می آورد که این امر با زمینه سازی برای ایجاد نزاع و تنشهای بعدی، جامعه را از نظر مادی و معنوی متضرر می سازد و همواره مواجهه با آن مورد توجه متولیان نظم و امنیت اجتماعی بوده است(پورافکاری،3:1383). نزاع بطور اعم وصورت جمعی آن بطور اخص در هر جامعه ای همیشه بعنوان یکی از مسائل اجتماعی مطرح بوده است و در صورتیکه عمومیت پیدا نموده و موجبات جریحه دار شدن افکار عمومی گردد بعنوان یک جرم از لحاظ جامعه شناختی بدان پرداخته می شود.